یادواره شهدای مسجد صاحب الزمان عجل الله - مهرآباد جنوبی

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهرآباد» ثبت شده است

به بهانه هفته جهانی مسجد

| پنجشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۲۴ ق.ظ | ۰ نظر


معمار کبیر و متفکر عظیم الشان انقلابمان در کلان جامعه ای شیعی و دوستدار آل الله ، سنگ بنای نهضتی را نهادند که داعیه دار حرکت در سیر الی الله است . ایشان که همکان به فقیه بودنشان اذعان دارند بیرق زندگی و حکومت توحیدی را در جهان به اهتزاز درآوردند.

  • ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۰:۲۴

جاوید الاثر

| پنجشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۱۵ ق.ظ | ۰ نظر

    شهید غلامرضا (جعفر) نعمتی از بچه های مسجد صاحب الزمان عجل الله و عضو دسته یک  شهید گلستانی گردان حمزه لشکر ۲۷ حضرت رسول که در عملیات والفجر ۸ در64/11/24 به شهادت رسید

    مدت کمی است که با خانواده غلامرضا یا به قول مادرش جعفر آشنا شدیم وعکسها و نامه ها ودستخط های او ما را بیشتر مصمم کرد تا یادی از این شهید عزیز بکنیم به خصو ص که مادرش گلایه مند بود کسی به او سر نمی زند ....و از همین جا با فریاد قلم می گوییم مادر همیشه قهرمان آقا جعفر ما را ببخش که در کوچه های این تهران گم شدیم و آدرسی که شهدا و امام گذاشتند پیدا نمی کنیم .شما ما را ببخش که سیره بچه های جبهه را در سر کشی به خانواده شهدا فراموش کردیم  و ما را دعا کن تا مثل جعفرت عاقبت به خیر شویم . . . و این مطالب را به رسم ادای احترام به مادر شهید نعمتی  با اندکی تلخیص از کتاب دسته یک آوردیم :

  • ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۰:۱۵

شهید مهدی ورمزیاری

| چهارشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۴۵ ق.ظ | ۲ نظر


 

 

میوندار هیئت میثاق رزمندگان مهرآباد جنوبی بود .

 یعنی اول اولش محب اهل بیت (ع)بود . بعد رزمنده شد ، بعدش هم جانباز شیمیایی ، بعد سنگرش عوض شد ، بسیجی شد ، سینه زن ارباب شد ، بعد میوندار هیئت شد آخرش بود که فهمید شهید شده ! 

دوستاش هنوزم که هنوزه از اخلاق خوبش حرف می زنند . از صفای باطنش می گن و اینکه تو روضه حضرت ارباب همیشه سنگ تموم میگذاشت .

آخرش هم هرچی از مظاهر دنیا با خودش داشت ازش گرفتن تا سبک بال پرواز کنه ، از چهره و محاسن مشکی تا موی سر و . . .   

اون میوندار بود .

میونداری که حسابی به کارش تعصب داشت چه قبل پریدنش و چه حالا که جزء پرنده هاست .

یادم نمیره یک شب تابستونی بود که به مجاهده بچه های گروه شهدا ، کربلای هیئتمون رو بردیم تا کنار مزارش .

مهدی ورمزیاری میوندار هیئتمون شده بود و همه بچه ها نگاه به دستش می کردن . آخه می خواستن خودشون رو با اون هماهنگ کنن. هر کدوم از بچه ها رفته بود کنار یه شهیدی و نگاهش به دستای مهدی بود .

عجب کربلایی بود اون شب .

از اون شب تا حالا همش دنبال این هستم که نکنه تک بزنم و همه چی رو بریزم به هم . فقط دنبال دستهای مهدی می گردم .   

 یا حسین (علیه السلام)

تولد

| سه شنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۱۱ ق.ظ | ۱ نظر

باسمه العزیز

    تولد هر چیز ، تنها پای گذاردن در این دنیا دون نیست بلکه غوطه خوردن در فضایی ناشناخته با تجربیات جدید و بل امتحانات و آزمایشات جدید است . پس اگر در اصول و مبناها به یقین رسیده و استوار باشیم همیشه در راستای کلمه متعالی حق گام خواهیم نهاد و این ابتلائات و این تولد ها استمرار بسط روحمان و بزرگ شدنمان و همچنین اضافه شدن نمره قبولی است در کارنامه مان .

   این عرصه نیز تولدی دیگر است از من .

   یعنی عرصه آزمایش و ابتلاء جدید . تا چه ثمره ای داشته باشد و چه نمره ای در کارنامه ام ثبت کنم ؟

 تولدم مبارک


عکس یادگاری بچه های مسجد صاحب الزمان عج به همراه آسید علی آقا نجفی