. . . نه !! قلط دیکته ای مثل این نیست ، کاملا صحیح و درست است .
اختتاحیه ! ؟!
شما که نمی دونید، از اول بسم الله قضیه که به ما دعوت نامه دادند و شروع برنامه و سلام و صلوات اولش و اومدن مجری و اینا ، من حیث المجموع ، اختتامیه بود اما . . .
رئیس بلا منازع همه ی همش ، که اومد بالای منبر و شروع کرد به سخنرانی . . . یکهو شد افتتاحیه !!
حالا یا دست اندرکاران مراسم با رئیس هماهنگ نبودن یا رئیس با اونا ، شاید هم برنامه اختتامیه بود و رئیس اشتباه اومده بود، شایدتر هم رئیس درست اومده بود و دست اندرکاران باید تو سالن بغل برنامه می انداختن .
احتمال دیگه قضیه اینه که اصلا شاید ما باید سالن بغل می رفتیم! لابد اونجا همینجوری به مناسبت ((همینجوری دور هم باشیم خوش بگذره )) مراسم گرفته بودند . . . و الله اعلم .
خلاصه . . . ما که اسمشو گذاشتیم اختتاحیه!!؟ که دل همه رو هم بدست آورده باشیم از رییس همه ی همش گرفته تا رؤسا !
از ماهیت برنامه اون شب که بگذریم شب، شب خوب و به یاد موندنی شد .
مجری برنامه خیلی عالی بود (بی شک به خاطر نام فامیلی اش بود که یدک میکشه ) ، گروه سرود هم ما رو برد تو حال و هوای 20 سال پیش خودمون ، تئاترش هم که معرکه بود .
مسابقات گروهی فی المجلس هم کلی خنده رو لبامون نشوند .
از همه گروهی تر مسابقه ابتدایی ها بود!
مسابقه بابا ها هم خیلی باحال بود .آهنگ کارتن های قدیمی مثل زبل خان و بامزی و . . . که عمرا بچه های امروز بدونن چیه پخش می شد و همه سالن دسته جمعی فکر می کردن و یکهو یکی از تو جمعیت داد می کشید و جواب رو می گفت وبعد همه سالن باهم تکرار میکردن . انگار همه خاطرات خوش گذشتشون رو با لبخند فریاد می زدن نه فقط اسم یه کارتون.
البته باباها در این مسابقه نقش محوری داشتند !
خدا به همه اونها توفیق بده و از سر تقصیرات ما بگذره .
یاعلی
- ۹۲/۰۷/۰۴