یادواره شهدای مسجد صاحب الزمان عجل الله - مهرآباد جنوبی

۵ مطلب با موضوع «شهدای مهرآباد» ثبت شده است

مصاحبه مادر شهیدان شاه آبادی

چلچله مهاجر | سه شنبه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۴۸ ب.ظ | ۲ نظر
مادر شهیدان شاه‌آبادی در گفت‌وگو با فارس:
اگر هاشمی پدر یک شهید بود، نمی‌گفت مرگ بر آمریکا را حذف کنیم

زهرا همایونی با بیان اینکه تا نفس داریم شعار مرگ بر آمریکا سر خواهیم داد، گفت: اگر آقای رفسنجانی یک شهید در دفاع مقدس می‌داد و آمریکایی‌ها قاتل فرزندش می‌شدند، نمی‌گفت مرگ بر آمریکا را حذف کنیم.




زهرا همایونی مادر شهیدان شاه آبادی در گفت‌‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس با بیان اینکه توهین نعیمه اشراقی به حضرت امام(ره) غیرقابل قبول است، گفت: اندیشه امام خمینی(ره) با توهین از بین رفتنی نیست چون خدای خمینی زنده است.

وی با بیان اینکه توهین به خانواده شهدا، توهین به ارزش های انقلاب اسلامی است، تصریح کرد: هتاکان به امام(ره) و تحریف‌کنندگان بیانات آن حضرت بدانند که خانواده شهدا نه حرف امام(ره) خود را بد تحویل می‌گیرند و نه بد تحویل می‌دهند.

مادر شهیدان شاه‌آبادی با بیان اینکه برخی می‌خواهند باورهای غلط خود را به نقل از حضرت امام(ره) به خورد مردم بدهند، افزود: برخی می‌خواهند با تبلیغات غلط و دروغین امام(ره) و خانواده شهدا را تخریب کنند و همانگونه می‌گفتند مگر علی(ع) نماز می‌خواند، بگویند مگر امام(ره) موافق شعار مرگ بر آمریکا بود.

شهید شاه‌آبادی یکی از فرزندان شهید خانوم همایونی

مادر شهیدان شاه آبادی با بیان اینکه نوه امام بودن دلیل صحت نقل قول از حضرت امام نمی‌شود، گفت: مگر حضرت نوح پیامبر خدا نبود؟ آیا فرزندنش در مسیر انبیای الهی بود؟

مادر شهیدان شاه آبادی با بیان اینکه موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) نباید در مقابل تحریف بیانات امام سکوت کند، گفت: با کسانی که حرف امام را تحریف می‌کنند طوری باید برخورد شود که آنها ارشاد شوند.

وی با اشاره به نقل قول هاشمی از حضرت امام(ره) مبنی بر اینکه امام(ره) موافق حذف شعار مرگ بر آمریکا بود، گفت: آقای هاشمی اگر فقط پدر یک شهید بود، نمی‌گفت شعار مرگ بر آمریکا باید حذف شود. ما تا تنفس داریم مرگ بر آمریکا خواهیم گفت چون این شعار شهدا و امام شهدا بوده است.

همایونی با بیان اینکه آمریکایی‌ها را قاتل فررزندان خود می‌داند، افزود: آمریکا خائن کل عالم است. خب برای هاشمی رفسنجانی چه فرق می‌کند که مرگ بر آمریکا بگوییم یا نه.

  • چلچله مهاجر

شهید عباس پالیزگیر

| پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۲، ۰۹:۲۲ ب.ظ | ۰ نظر

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید عباس پالیزگیر در سال 1339 در خانواده ای مذهبی و متعهد در محله جوادیه تهران چشم به جهان گشود. از دوران کودکی عشق و علاقه عجیبی به قرآن و اسلام داشت در جلسات قرآن شرکت فعال داشت . جوان پاک و بی آلایشی بود . شهید عباس در دوران تحصیل بسیار باهوش و با استعداد بود  . از همان ابتدا از هوش و توانمندیهایش در راه اسلام و انقلاب بهره برد به صورتی که در دوران دبیرستان در کلاس ادبیات انشایی می نویسد که در پی آن مدیر دبیرستان او را احضار کرده و میگوید اگر چنانچه نوشته ات را به مقامات بفرستیم خیلی برایت گران تمام می شود .
 درانشا اش به ظلم واستبداد طاغوتیان اشاره شده بود وبرعلیه شاه مطالبی رانگاشته بود 

در اوایل نهضت انقلابی ایران اسلامی و دوران دبیرستان شبها تا صبح مشغول پخش اعلامیه های امام خمینی و نوشتن شعار بر ضد رژیم منحوس پهلوی بود . در شبی از شبهای انقلاب به همراه دوستانش در دیوار کاخ سعدآباد که نگهبان و سرباز داشت شعار مرگ برشاه می نویسند .

شهید در دانشگاه ارومیه در رشته برق به تحصیل مشغول شد او در رابطه با دانشگاه همیشه نظرش به اسلامی شدن آن بود و خود نیز در دانشگاه به شدت فعال بود . پس از تعطیلی دانشگاهها در انقلاب فرهنگی به تهران امده و برای رضای خداوند برای اشخاص فقیر محل ، کارهای ساختمانی انجام می داد .

با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران پس از 23 روز توسط نهادهای انقلابی عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت و در ستاد جنگهای نامنظم مشغول خدمت شد . او در ستاد جنگهای نامنظم رشادتهای فراوانی نشان داد تا جایی که فرمانده شهیدش دکتر چمران فرماندهی جبهه هایی از جنگهای چریکی را به عهده او می گذاشت و همیشه می گفت عباس یک نابغه اسلام است .

شهید پالیزگیر با پوئیدن راه سیدالشهدا علیه السلام به شناسایی سنگرهای دشمن بعثی می رفت و منطقه را شناسایی می کرد و نقشه های حمله را خود طراحی می کرد و در مدت 12 ماه که به صورت مداوم در جبهه ها مشغول خدمت بود تنها یکبار به اصرار خانواده اش به مرخصی آمد تا رشادتهای عباس در تاریخ 1360/2/23جاودانه شد و به خیل شهدای اسلام پیوست .

   

به نقل از وبلاگ http://tanhagomshodeh.blogfa.com/ تنها گمشده 

  • ۱۲ دی ۹۲ ، ۲۱:۲۲

جاوید الاثر

| پنجشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۱۵ ق.ظ | ۰ نظر

    شهید غلامرضا (جعفر) نعمتی از بچه های مسجد صاحب الزمان عجل الله و عضو دسته یک  شهید گلستانی گردان حمزه لشکر ۲۷ حضرت رسول که در عملیات والفجر ۸ در64/11/24 به شهادت رسید

    مدت کمی است که با خانواده غلامرضا یا به قول مادرش جعفر آشنا شدیم وعکسها و نامه ها ودستخط های او ما را بیشتر مصمم کرد تا یادی از این شهید عزیز بکنیم به خصو ص که مادرش گلایه مند بود کسی به او سر نمی زند ....و از همین جا با فریاد قلم می گوییم مادر همیشه قهرمان آقا جعفر ما را ببخش که در کوچه های این تهران گم شدیم و آدرسی که شهدا و امام گذاشتند پیدا نمی کنیم .شما ما را ببخش که سیره بچه های جبهه را در سر کشی به خانواده شهدا فراموش کردیم  و ما را دعا کن تا مثل جعفرت عاقبت به خیر شویم . . . و این مطالب را به رسم ادای احترام به مادر شهید نعمتی  با اندکی تلخیص از کتاب دسته یک آوردیم :

  • ۳۱ مرداد ۹۲ ، ۰۰:۱۵

شهید مهدی ورمزیاری

| چهارشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۴۵ ق.ظ | ۲ نظر


 

 

میوندار هیئت میثاق رزمندگان مهرآباد جنوبی بود .

 یعنی اول اولش محب اهل بیت (ع)بود . بعد رزمنده شد ، بعدش هم جانباز شیمیایی ، بعد سنگرش عوض شد ، بسیجی شد ، سینه زن ارباب شد ، بعد میوندار هیئت شد آخرش بود که فهمید شهید شده ! 

دوستاش هنوزم که هنوزه از اخلاق خوبش حرف می زنند . از صفای باطنش می گن و اینکه تو روضه حضرت ارباب همیشه سنگ تموم میگذاشت .

آخرش هم هرچی از مظاهر دنیا با خودش داشت ازش گرفتن تا سبک بال پرواز کنه ، از چهره و محاسن مشکی تا موی سر و . . .   

اون میوندار بود .

میونداری که حسابی به کارش تعصب داشت چه قبل پریدنش و چه حالا که جزء پرنده هاست .

یادم نمیره یک شب تابستونی بود که به مجاهده بچه های گروه شهدا ، کربلای هیئتمون رو بردیم تا کنار مزارش .

مهدی ورمزیاری میوندار هیئتمون شده بود و همه بچه ها نگاه به دستش می کردن . آخه می خواستن خودشون رو با اون هماهنگ کنن. هر کدوم از بچه ها رفته بود کنار یه شهیدی و نگاهش به دستای مهدی بود .

عجب کربلایی بود اون شب .

از اون شب تا حالا همش دنبال این هستم که نکنه تک بزنم و همه چی رو بریزم به هم . فقط دنبال دستهای مهدی می گردم .   

 یا حسین (علیه السلام)