شهید مهدی ورمزیاری
میوندار هیئت میثاق رزمندگان مهرآباد جنوبی بود .
یعنی اول اولش محب اهل بیت (ع)بود . بعد رزمنده شد ، بعدش هم جانباز شیمیایی ، بعد سنگرش عوض شد ، بسیجی شد ، سینه زن ارباب شد ، بعد میوندار هیئت شد آخرش بود که فهمید شهید شده !
دوستاش هنوزم که هنوزه از اخلاق خوبش حرف می زنند . از صفای باطنش می گن و اینکه تو روضه حضرت ارباب همیشه سنگ تموم میگذاشت .
آخرش هم هرچی از مظاهر دنیا با خودش داشت ازش گرفتن تا سبک بال پرواز کنه ، از چهره و محاسن مشکی تا موی سر و . . .
اون میوندار بود .
میونداری که حسابی به کارش تعصب داشت چه قبل پریدنش و چه حالا که جزء پرنده هاست .
یادم نمیره یک شب تابستونی بود که به مجاهده بچه های گروه شهدا ، کربلای هیئتمون رو بردیم تا کنار مزارش .
مهدی ورمزیاری میوندار هیئتمون شده بود و همه بچه ها نگاه به دستش می کردن . آخه می خواستن خودشون رو با اون هماهنگ کنن. هر کدوم از بچه ها رفته بود کنار یه شهیدی و نگاهش به دستای مهدی بود .
عجب کربلایی بود اون شب .
از اون شب تا حالا همش دنبال این هستم که نکنه تک بزنم و همه چی رو بریزم به هم . فقط دنبال دستهای مهدی می گردم .
یا حسین (علیه السلام)
- ۲ نظر
- ۰۹ مرداد ۹۲ ، ۰۱:۴۵