یادواره شهدای مسجد صاحب الزمان عجل الله - مهرآباد جنوبی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شب خاطره بسیج» ثبت شده است

یادداشتی برای هفته بسیج

چلچله مهاجر | جمعه, ۲۸ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۲۸ ق.ظ | ۱ نظر

     هفته بسیج امسال در مسجد صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با برنامه هایی که از جانب آقایون فرهنگی برگزار شد رنگ و بوی دیگری داشت . شاید برای کسانی که بسیجی بودن را تنها در رفت و آمدی در پایگاه معنا می کند ، تغییری محسوس نبود ولی برای اهالی پایگاه مقاومت که دستی بر امور دارند ، قابل لمس بود.

   در سالی که برای ما جماعت داعیه دار کار فرهنگی ، امر فرهنگ ، فریضه است .  ولی امرمان هوای پاک فرهنگ را نیاز جامعه مان دانسته اند و ما را به مجاهده در این مسیر فراخوانده اند . اندک نسیمِ مراسم شب خاطره بسیج امسال ، برای مجموعه مان مصداق طوفان به خود گرفت . دست اندرکاران امور فرهنگی پایگاه مقاومت مراسمی را در روز جمعه مورخ  7/9/93 ، تحت عنوان شب خاطره بسیج برنامه ریزی و اجرا کردند .

   شاید برای پرداختن به موضوعی که قریب 3 هفته از واقع شدن آن می گذرد کمی دیر باشد ، ولی مثل همیشه بگذارید به حساب تنبلی !

     مطمئنا بر خلاف نظر دوستانی که غرق در اجرائیات هستند ، در زیر تمامی صخره های یخی که نمایان است ، چند برابر ارتفاع روی سطح آب ، در اعماق ریشه دارد و ما جماعت سطحی فقط روی آب را می بینیم و امیدواریم اهل نظر از پس سطحی نگری ما اعماق را کشف نمایند و اگر هم عمقی یافت نشد بالاخره کاری که انجام شده است ! به این می گویند کار برای رفع تکلیف ، نظیر تمامی فعالیتهایی که به نام فرهنگ و اعتقادات در مملکت انجام می شود .    

  برخلاف نشست های مشابه هفته بسیج ، که دفتر خاطرات جنگ تحمیلی 8 ساله را ورق می زند برای برنامه امسال از نسل سوم و چهارم پس از انقلاب دعوت شده بود . کسانی که در طی سالهای دفاع 8 ساله کودکی بیش نبوده اند و یا اصلا پای در این عالم خاکی ننهاده بودند . در سیاست گذاری و مشی ناظمین ، آنچه هویدا بود ، نگاه دست اندرکاران این برنامه به مقوله جنگ فرهنگی چند دهه اخیر بود و سعی در هدایت مخاطبین به این مهم را داشتند .

   منبر و محراب مسجد ، گواه حضور دعوت شدگان در سالهای دهه 60 و 70 ، 80 بوده است . حال که هر کدامشان سری در سرها بلند کرده اند برای دست کشیدن به خاطرات خاک خورده شان دعوت شده بودند . جنس خاطرات از جهاد فرهنگ بود . از اردو ، مسابقه و اعتکاف و . . . بود . نمایش تصاویر جوانه هایی که اکنون مردی شده اند و صاحب خانواده و عیالات . رشد و نموشان در سنگر مسجد بوده و دست چپ و راستشان را در زیر گنبد مسجد پیدا کرده اند . حال دکتری و مهندسی و صاحب منصبی و . . .

شب خاطره ، به رخ کشیدن ثمره زحمات و خون دل خوردن مربیان سالهای دور بود .

شب خاطره ، تشکر از مربی عقیده و معرفت بود .

شب خاطره ، نمایش گره زدن عمرِ طفلی با مسجد بود .

شب خاطره ، تلنگر گذر ایام بود به جوانان این ایام .

شب خاطره ، یادآوری سختی های اردوهای نامنظم و هیئتهای بی منبر و مداح بود .

شب خاطره ، شبی بود سراسر خاطره از جهاد فرهنگی و ایثار و مجاهدتهایی از جنس اخلاص       

شب خاطره ، 

 


چند نکته :

1.      با توجه به برپایی منبر وعظ و خطابه ایام محرم و صفر در مسجد ، زمان مناسبی برای برگزاری انتخاب نشده بود . چه بسیار علاقمندانی که به علت خستگی یک روز کاری ، حضور در نماز جماعت ، بهره بردن از منبر ، دیگر مجالی برای صرف وقت بیشتر در مسجد برایشان مقدور نبود .

2.      اطلاع رسانی و تبلیغات در هر برنامه ای حرف اول را می زند ، بسنده کردن به پیامکهای انبوه که مشخص نیست کدامشان به سر منزل مقصود می رسد یا خیر به نظر کافی نمی باشد .

3.      عدم انسجام گروهی از جانب بچه های پایگاه که در چنین مراسمی خود را نشان می دهد . ایجاد شُعبات ، گروهها و طیفهای مختلف که هر کدام برای خود مراد و مریدی دارند و . . .   

  • چلچله مهاجر